بانوی گل سرخ ایران
شهین دخت سرلتی
بانوی گل سرخ چهرهای از زن ایرانی است که به هر دلیلی کمتر شناختهشده و کمتر بهعنوان الگوی موفق زن ایرانی فعال در زیست اجتماعی و اقتصادی معرفی شده است. زنی که تمام موانع محیطی، فرهنگی و سیاسی را به چالش کشید تا به ایجاد نهاد مدنی پایدار اقدام کند. ... ادامه
نکته : به دلیل اشکال در نمایش ادامه مطلب فوق، تمامی محتوا در پائین همین صفحه قرار گرفت.
وی در کتابش، بنام "بوی خوش سلامتی با رایحه درمانی" می آموزد که با رایحه درمانی به جوانی و سلامت خود دست یابیم: اما دقیقا رایحهدرمانی چیست؟! پاسخ ساده است، استفاده مطمئن از روغنهای فرّار گیاهی برای بهرهمندی از خواص شفابخش آنها در حفظ سلامتی، برقراری آرامش و روح تازه بخشیدن به ذهن، جسم و روان. به عبارت دیگر، به کارگیری از عصارههایی که دارای منشاء گیاهی هستند برای ارتقای سلامتی و تندرستی؛ چه از راه پوست هنگام مالیدن روغن به بدن یا استحمام، یا از راه بینی به هنگام استنشاق و بخور و.. معرفی کتاب ایشان
فیلم مستند بانوی گل سرخ را باید دید:
کارگردان | مجتبی میر طهماسب |
---|---|
تهیهکننده | مجتبی میر طهماسب |
نویسنده | مجتبی میر طهماسب |
بازیگران | همایون صنعتی زاده پرسنل شرکت گلاب زهرا دوستانهمایون صنعتی زاده , اهالی دهستان لالهزار |
موسیقی | محمدرضا درویشی |
فیلمبرداری | علی لقمانی و مجید گرجیان |
تدوین | ژیلا ایپکچی |
مدت زمان | ۵۰ دقیقه |
کشور | ایران |
زبان | فارسی |
فیلم مستند «بانوی گل سرخ» به زبان فارسی و با زیرنویس انگلیسی به کارگردانی مجتبی میرتهماسب درباره یک زوج نیکوکار ایرانی که گل سرخ را جایگزین خشخاش در کرمان کردند، با حضور زهرا دولت آبادی تهیه کننده این فیلم در بخش مطالعات خاورمیانه دانشگاه لس آنجلس به نمایش گذاشته شد و سپس از طریق یک پانل گفتگوی سه نفره به بحث و گفتگو گذاشته شد.
«بانوی گل سرخ» نامی است برای زنده یاد شهین دخت صنعتی، بانوی نیکوکاری که قبل از انقلاب در منطقه لاله زار کرمان گل را جایگزین خشخاش و گلاب را جایگزین تریاک کرد و درنهایت سرنوشت کشاورزی را در این منطقه برای همیشه دگرگون ساخت.
داستان فیلم از زبان همایون صنعتی همسر شهین دخت و سه سال پس از درگذشت او روایت می شود. مردی که خود از شخصیت های برجسته و بارز صنعت چاپ ویک چهره فرهنگی و تاثیر گذارشاخص به شمار می رود. همایون صنعتی زاده بنیانگذار انتشارات فرانکلین، چاپخانه افست، کاغذسازی پارس و یکی از ١٠چهره برترفرهنگی ایران درقرن اخیر به شمار می رود.
اقدام این زن و شوهر فعال و خوش فکر در جایگزینی گل به جای خشخاش بعدها جنبه ای جهانی پیدا کرد و دامنه آن به افغانستان، کشوری که اغلب مناطق کشاورزی آن بر کشت خشخاش پایه گذاری شده است رسید. طرحی که این دو برای ایجاد این دگرگونی های کشاورزی در منطقه «لاله زار» کرمان از آن استفاده کرده اند امروزه به عنوان یک الگوی جهانی مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است.
کار ساختن فیلم مستند «بانوی گل سرخ» که در سال ٢٠٠٨ به پایان رسید، بر اساس طرحی از زهرا دولت آبادی آغاز شد که با پژوهش و نگارش میرتهماسب ، کارگردان فیلم انجام شد.
فیلم به صورت غیرمنتظره ای به ویژه برای تماشاگران غیر ایرانی شگفت آور است. فیلمی است آگاهی بخش و موثر که نه تنها از مصائب و ممانعت ها و گرفت و گیرهای فردی و اجتماعی ایران امروز خبر می دهد بلکه چون نفسی تازه، حال و هوایی مثبت به آن می دمدو شور امید و تلاش را در انسان بر می انگیزد.
تماشای این مسئله که زن و شوهری از پس دوران طولانی موفقیت های گوناگون در جوانی و میان سالی، در برهه حساس و سختی از زندگی شان، هنوز هم این انرژی امید و تلاش را در خود باقی نگه دارند و کاری کنند که هم خودشان را فعال و راضی نگهدارند و هم موجب تغییری تا این حد پردامنه و اساسی در زندگی مردم منطقه و مملکت خود شوند حیرت انگیز و خوشحال کننده است.
شهین دخت صنعتی یا «بانوی گل سرخ» که بر اثر یک حادثه رانندگی جان باخت ، دو دهه پیش تر و در سال های غیبت و زندانی بودن شوهرش به دلایل سیاسی، کار تغییر کشت منطقه زندگی اش (لاله زار کرمان) از خشخاش به گل را به تنهایی آغاز کرد:«ویژگی این گل سرخ این است که آب کم می خواهد، با خشکی و خشکسالی های منطقه زبان سازگاری و گفتگو دارد و در سال های خشک تنها محصول بارآور منطقه است.»
ازهمان روزهای نخستین این تغییرات، روستائیان و کشاورزان منطقه در درآمدهای این محصول تازه - گل سرخ - سهیم بودند و امروز، دامنه های این فعالیت مثبت کشاورزی با همکاری شرکت های معتبر خارجی به فروش عصاره های گران قیمت و تهیه مواد بهداشتی از این گیاه انجامیده است و در تمامی فعالیت های این شرکت ،کارکنان و مهندسان کارخانه صنعتی، افرادی از اهالی منطقه از جمله بچه های سابق پرورشگاه همایون صنعتی اند.
در مسیر تماشای این فیلم مستند درمی یابیم که تمامی مراحل شکل گیری و پیشرفت این طرح عظیم و موفق، با در نظر گرفتن روحیه و نیازهای مردم منطقه انجام شده است و با روح و جان و شرایط زندگی این مردم همخوانی دارد. بنا براین هر محصول تازه پیش از آن که فقط یک جنس سفارشی باشد سفارشی است با عشق و علاقه آفریده شده است.
این شور و بداعت وسرزندگی در همه جای فعالیت های مردم و کارکنان این کارخانه به چشم می خورد و در صحبت های همایون صنعتی نشانه هایی از آن به خوبی آشکار است و تماشاگر را در طول فیلم به خاطره و یاد حضور بانوی گل سرخ یا شهین دخت صنعتی پیوند می دهد که اگر باور و پایداری اش در آن سال های آغازین نبود، این شور زندگی کنونی در میان مردم منطقه «لاله زار» امکان پذیر نمی شد. هرچند بغض ها و اشک های همایون صنعتی، راوی سردو گرم چشیده فیلم و دیگر دست اندرکاران کارخانه گل سرخ در نبود «بانوی گل سرخ» از لحظه های غم انگیز این فیلم مستند به شمار می رود.
پیام اصلی فیلم مستند «بانوی گل سرخ» این است که درجوامعی که کمبودها و دردهای بی شماری برآن سایه انداخته است از داشته ها و قابلیت های آن نبایدغافل شد. درمملکتی که ارباب جامعه به کار خود مشغول اند و جامعه با مصائب روزافزونش به حال خود رها می شود، کار دردشناسی و دردنمایی به ناچار بردوش نهادهای مردمی مستقل و سینمای مستند می افتد.
فیلم میرطهماسب تماشاگر را دعوت می کند تا در کناربه نمایش گذاشتن حسرت های ناشی از فرصت های از دست رفته ، به شورهای جاری در دل و جان آدمهای سرزنده و باورمند هم بپردازیم.
بیشتر در مورد رایحه درمانی بدانیم.
در زمستان ۱۲۹۵ بود که حاج علیاکبر صنعتی معروف به ” اکبر کَر ” تصمیمی بزرگ گرفت. او خانه خود را مأوای کودکان یتیم کرمان کرد تا ” پرورشگاه اکبر کر ” تأسیس شود، پرورشگاهی که بعدها موسسهای موفق در امور خیریه شد و اولین دارالایتام ایران شد. ” بنیاد خیریه فرهنگی حاج علیاکبر صنعتی ”، همان پرورشگاه “اکبر کر ” بود که اکنون بیش از ۹۲ سال از قدمت آن میگذرد. بنیادی که خیلی زود به پاتوق جمعی از دانشمندان، پزشکان و مهندسان و نویسندگان کرمانی تبدیل شد و اکنون در پنج مرکز در کرمان و بم، میزبان ۱۳۱ پسر و ۸۹ دختر است، دختران و پسرانی که امیدوار هستند تحت حمایتهای این بنیاد به عناصر سازنده اجتماعشان تبدیل شوند. کارنامه بنیاد نشان میدهد از دل همان فرزندان یتیم مهندس، پزشک و نقاش … به جامعه ایران معرفی شدهاند. یکی از این نمونهها علیاکبر صنعتی، هنرمند نقاش و مجسمهساز معروف ایرانی است که دو موزه به نامش ثبت شده است.
این نقاش معروف در سال ۱۲۹۵ در کرمان متولد شد و وقتی ششماهه بود، پدرش را که به بیماری طاعون مبتلا بود، از دست داد و مادرش که توانایی تأمین مخارج زندگی او را نداشت، علیاکبر را به پرورشگاه صنعتی کرمان سپرد. نمونههایی از این دست که از دل همین پرورشگاه برآمدهاند کم نیستند. پرورشگاه “اکبر کر ” راههای موفقیت را خیلی زود پیمود و در سالهای پر قدمتش به ایتام خدمات فراوانی کرد؛ اما در میان مدیران و حامیان بنیاد، نام یک زن بیشتر از همه جلبتوجه میکند: “شهین دخت سرلتی ”، زنی که از سال ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۸ مدیریت بنیاد را بر عهده داشته و شاید اگر مستند مجتبی میر طهماسب در سال ۱۳۸۷ پخش نمیشد کمتر کسی با این الگوی موفق زن ایرانی آشنا میشد. ”بانوی گل سرخ ” روایتی تأملبرانگیز و جذاب از سرنوشت یک زوج موفق است. همایون صنعتی، مرد نامآشنای صنعت نشر، مترجم و نویسنده و کارآفرین کرمانی بود که در سال ۱۳۸۸ با یادگارهایی بزرگ برای مردم سرزمینش از خود بر جای گذاشت به دیار باقی شتافت. او در این مستند، راوی سرگذشت خود و همسرش میشود و با روایت حزن انگیزش، از موفقیت یک نام بزرگ پرده برمیدارد:” بانوی گل سرخ ایران ”
بانوی توانمند و ناشناخته
بانوی گل سرخ ایران با این مستند بر سر زبانها افتاد، لقب زنی ایرانی که در رسانههای ایران کمتر شناخته بود اما شاهکار او در تبدیل زمینهای کشاورزی کشت تریاک به گل سرخ نهتنها نمادی از فعالیت سازنده اجتماعی شد بلکه نشانی از توانمندی زن ایرانی در مبارزه با بحرانهای اجتماعی هم شد. زنی که در کنار همسرش و حتی در سالهای زندانش، با مدیریتی مثالزدنی هم با موانع محیطی مبارزه کرد و هم در برابر تنگنظری های سیاسی مقاومت کرد تا خود را در قامت بانوی توانمند ایرانی کارآفرین، نشان دهد.
اواخر بهمن ۱۳۸۳ “شهین دخت سرلتی ” همسر همایون صنعتی زاده براثر تصادف چشم از جهان فروبست تا به یک عمر فعالیت مدنی هدفمند و پایدار پایان یابد. همایون صنعتی زاده به خاطر کارهای بزرگ تحقیقاتی و ایجاد نهادهای اجتماعی مشهور بود، او بنیانگذار چند موسسه فرهنگی و اقتصادی در ایران بود و بهخصوص قبل از انقلاب در مبارزه با بیسوادی پیشرو بود. مؤسسه انتشارات فرانکلین، شرکت سهامی افست، چاپخانه ۲۵ شهریور، سازمان کتابهای جیبی، کاغذسازی پارس، کشت مروارید کیش،…همه با نام همایون صنعتی زاده عجین شدهاند اما کمتر کسی میدانست که همراه او “شهین دخت سرلتی ” بوده است. همان “بانوی گل سرخ ” که پا بهپای شوهرش در ایجاد نهاد اجتماعی موفق و پایدار فعالیت کرد تا از رنجهای مردم کشورش کم کند و بر تواناییهای آنها بیفزاید.
“گلاب زهرا ” الگوی کار کارشناسی شده با آوازه جهانی
“شهین دخت سرلتی ” در سال ۱۳۲۷ در شهر بافت کرمان به دنیا آمد. او پس از پایان تحصیلاتش در مقطع دکترا در رشته روانشناسی اجتماعی و ارتباطات در آمریکا به ایران بازگشت و به کارهای فرهنگی روی آورد و در ” بنیاد خیریه فرهنگی حاج علیاکبر صنعتی ” مشغول به کار شد. در سال ۱۳۵۶ همایون صنعتیزاده، پاجوشهای گل محمدی را از کاشان به لالهزار بردسیر آورد تا همراه همسرش بهجای تریاک، ” گل محمدی ” بکارد. در همان روزهای نخست بسیاری از اهالی محل، این زوج را به رؤیاپردازی متهم کردند و معتقد بودند کاشت گل سودی ندارد و سرانجامش ورشکستگی است؛ اما همایون و شهین دخت نهتنها مأیوس نشدند بلکه در کار خود راسختر هم شدند. “گل سرخ ” آنچنان رونقی گرفت که نهتنها مردم لالهزار را وارد یک فعالت اقتصادی مناسب کرد بلکه هزار هکتار زمین کشاورزی را زیر کشت گُل برد.
زحمات بانوی گُل سرخ به تأسیس شرکت “گلاب زهرا ” منجر شد، شرکتی که خیلی زود طلایهدار کشاورزی ارگانیک در ایران شد و اکنون سالهاست که صدها هکتار مزارع “گل محمدی ” در منطقه لالهزار و صاحب آباد بردسیر را به روش ارگانیک مدیریت میکند. این شرکت که نخستین شرکت ایرانی دارای گواهینامه ارگانیک از انجمن خاک انگلستان (Soil Association) است، یکی از معتبرترین نهادهای بینالمللی درزمینهٔ کشاورزی ارگانیک است و همهساله مزارع و کارخانههای گلابگیری این شرکت توسط کارشناسان انجمن خاک انگلستان بازدید میشود. زحمات بانوی گل سرخ نتیجه داده است. گلاب، اسانس و گل محمدی شرکت او شهرتی جهانی یافته و مورد تقاضای بسیاری از شرکتهای جهان از انگلستان، آلمان، فرانسه، کانادا، روسیه، ترکیه، اتریش، سنگاپور، نیوزلند، استرالیا تایلند و چین… هستند.
اما نکته مهمتر اینکه عواید این شرکت مطرح به بانوی گل سرخ و همسرش تعلق نگرفت بلکه سهام عمده آن به “بنیاد خیریه فرهنگی تربیتی صنعتی ” تعلق گرفت. بنیادی که وظیفه دارد زمینه ورود کودکان بیسرپرست را به بازار کار فراهم کند. بنیاد هماکنون پروژههای اجتماعی بسیاری در استان کرمان، شامل پرورشگاه پسران و خانههای متعدد برای کودکان معلول در شهر کرمان همچنین پرورشگاه دختران در شهر بم را پشتیبانی میکند.
بانوی گل سرخ چهرهای از زن ایرانی است که به هر دلیلی کمتر شناختهشده و کمتر بهعنوان الگوی موفق زن ایرانی فعال در زیست اجتماعی و اقتصادی معرفیشده است. زنی که تمام موانع محیطی، فرهنگی و سیاسی را به چالش کشید تا به ایجاد نهاد مدنی پایدار اقدام کند. نهادی که مردم منطقهای را وارد فاز فعالیت اقتصادی سالم کرد و به نمونهای از مشارکت مدنی تبدیل شد. اکنون ” گلاب زهرا ” نهتنها اشتغال آفرین شده بلکه به نهاد حامی ” بنیاد خیریه فرهنگی حاج علیاکبر صنعتی ” هم تبدیل شده است. بنیادی که وارد دهمین دهه از عمر خود شده است.